برای همسرم...

ساخت وبلاگ
این روزها دلم شکسته واقعا به جایی رسیدم که نمیدونم باید چطوری حالمو توصیف کنم اونقدر بی قرار و نا ارومم که دیگه ارزوی هر چیزی دارم جز زنده موندن.

هیچ چیز این زندگی هیچوقت مطابق میل من نبوده همیشه دلم از همه شکست لعنت به دل من که اینقدر زودرنجه

هسرم

همسرم که از همه انتظار بیشتری ازش داشتم از همه دورتره احساسات همسر باردارش رو درک نمیکنه و احساس میکنم حتی از اونم دلم شکسته

بیخیال

برای همسرم......
ما را در سایت برای همسرم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sangdeli بازدید : 14 تاريخ : سه شنبه 22 آبان 1397 ساعت: 18:58

ارتین جان پسرم چشمای مامان چهار روزه که خشکی به خودش ندیده مدام خیسه میدونی چرا؟چون دلم شکسته از پدرت از مادر بزرگ هات از تمام کسایی که انتظار داشتم کنارم باشن بیشتر از همه از پدرت امیدوارم روزی بتونم این روزها رو فراموش کنم که زمانی با وجود اینکه تورو باردار بودم تنهام گذاشت و من مدام احساس تنهایی میکردم و مدام با بی رحمیه تمام با حرفاش ازارم میداد

برای همسرم......
ما را در سایت برای همسرم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sangdeli بازدید : 23 تاريخ : سه شنبه 22 آبان 1397 ساعت: 18:58

تنهاییم را به گردن کسی نمی اندازم...گردن هیچ کس تاب این همه سنگینی را ندارد...

هیچ گاه تنهاییم را به حراج نمیگذارم...فصلش که برسد خودشان میخرند!!!!!!!


برای همسرم......
ما را در سایت برای همسرم... دنبال می کنید

برچسب : تنهاترینم, نویسنده : sangdeli بازدید : 19 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 19:36

دوباره امشب......... غصه ها هوس کرده اند غمگینم کنند! به سراغم امده اند تا یاداور شوند اشتباهات گذشته را ...افسوس دیگر بازگشتنی نیستند لحظه ها را میگویم.. همان هایی که بند بند وجودم را به لرزه در می اورند همان هایی که از قانون عجایب پیروی میکنند... اری در اوج تلخی,شیرین ترین بودند! اما حالا دیگر حتی همان ها هم نیستند .امشب دوباره دلم غم گرفته از اون غمهایی که با هیچ چیز  و هیچ کس دلم اروم نمیشه مگر با وجود کسی که دلم را به درد اورده..! من دختری از جنس شکست,افسوس امشب دلتنگم.. دلتنگ او که نیست و وقتی هم بود دلتنگی را نفهمید..! اما باز هم نفهمیدم کدامین روز به کدامین دلتنگی خندیدم که این روزها ا برای همسرم......ادامه مطلب
ما را در سایت برای همسرم... دنبال می کنید

برچسب : دوباره, نویسنده : sangdeli بازدید : 19 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 19:36

سلام به همه شما عزیزان اول از همه ایام سوگواری امام حسین (ع)رو بهتون تسلیت میگم.و بعد باید بابت طولانی شدن زمان نبودنم عذرخواهی کنم.این روزها تو هر کوی و برزن خیلی خوب حال و هوای محرم رو میشه حس کرد....عذاداری ها،تکیه ها،خیمه ها،بوی غذای نذری ......همه و همه یادآور اینه که وقتش رسیده تا به خودمون بیایموقتش رسیده بفهمیم واسه چی زنده ایم؟وقتش رسیده بفهمیم چرا علمدار کربلا شهید شد؟دریغ از قطره ای آب .........شاید روزی بیاد که همه ما بتونیم اینارو درک کنیمدرک کنیم که محرم یعنی عزت،یعنی سربلندی،یعنی با لبهای تشنه به نبرد دشمن رفتن واسه چی؟واسه زنده نگه داشتن دینش.به امید اون روزا که همه ملت ما حسین برای همسرم......ادامه مطلب
ما را در سایت برای همسرم... دنبال می کنید

برچسب : حسین, نویسنده : sangdeli بازدید : 21 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 19:36

روزها که میگذره سردر گمی من بیشتر میشه...بیشتر سر در گم میشم که تکلیفم تو این دنیا چیه؟نمیدونم حرفای کسی که تمام زندکی منه دروغه یا نه؟نمیدونم عشقشو باور کنم یا نه؟ چیزی که من تو این سالها کشیدم هیچ کس درک نمیکنه.اصلا تو فکر کسی حتی تو خیالش جا نمیشه... حالا سر دو راهی گیر کردم نه میتونم فراموشش کنم نه میتونم تقسیمش کنم .. نمیدونم داره خیانت میکنه یا عدالت؟!حرفاش بر خلاف رفتارشه.اما هنوزم واسه من بهترینه حتی اگه بدترین،دروغگو ترین فرد رو زمین باشه. درد دل منو هیچ کس نمیفهمه خون گریه کردنامو،با اشک خوابیدن و با بغض بیدار شدنامو،روزایی که  با شنیدن اسمش حتی اسمش جون گرفتم حاضر بودم بمیرم ولی حتی برای همسرم......ادامه مطلب
ما را در سایت برای همسرم... دنبال می کنید

برچسب : نمیدونم,دروغه, نویسنده : sangdeli بازدید : 19 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 19:36

امروز که دارم مینویسم 5 ماه از آخرین زمان آپ شدنم میگذره به همین زودی 5 ماه گذشته 5 ماه پر درد و رنج که با همه سختی ها بازم گذشت. عذر میخوام تأخیرم طولانی مدت شد.امروز جمعه است و من حدود 2 ماه که از کسی که تمام زندگیمو مال خودش کرده بی خبرم دریغ از حتی یک پیام..... آی....روزگار فعلا هرجری دلت میخواد سازتو کوک کن من میرقصم....! پس کو...؟ کو اون همه عشقی که ازش حرف میزد؟تازه داشتم با خودم کنار میومدم که خیلی ساده دوباره رفت و منو تو مسیر عشق دروغینی که ساخته بود تنها گذاشت..... هی بی وفای من با تمام بدی هات اما من هنوزم دیوانه وار دوست دارم!!!! خنده دار نه؟؟؟؟؟؟؟ سالها گذشته اما من هیچ وقت نتونس برای همسرم......ادامه مطلب
ما را در سایت برای همسرم... دنبال می کنید

برچسب : دروغ, نویسنده : sangdeli بازدید : 19 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 19:36

بذار پشت سرم هر چی میخوان بگن!اونا جاشون همونجاست!دقیقا پشت سرم... کفش های آخرین دیدارمان را برق می اندازم اما...چقدر برای پاهایم کوچکند... خواستم گذشته های با او بودن را فراموش کنم زیرا آنها هم چون کفش های کودکی ام نه تنها برایم کوچکند بلکه با آنها از برداشتن گام های بلند عاجزم اما نشد... آنکه باید بماند همیشه میماند تیازی به التماس نیست خودم را برای کسی که ارزشم را نمیفهمد کوچک نمیکنم... گاهی میان بودن و خواستن فاصله می افتد وقت هایی هست که کسی را با تمام وجود میخواهی ولی نباید کنارش باشی... رفتم گفتم از "خیرش" میگذرم ،شنیدم که زیر لب گفت از "شرش" خلاص شدم... دلتنگم برای کسی که مدتهاست برای همسرم......ادامه مطلب
ما را در سایت برای همسرم... دنبال می کنید

برچسب : نقطه, نویسنده : sangdeli بازدید : 21 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 19:36

امروز 5 سال از اخرین نوشته میگذره 5 سال که گذشت با هر درد و رنجی بود 4 سال انتظار باعث شد بالاخره من در 27 اذر ماه 1395 به خواسته دلم برسم به کسی که مدام ازش مینوشتمکسی که بدون اون زندگی برام جهنمی بیش نبود حالا من اون دختر 5 سال پیش نیستم خیلی از دغدغه هام رفع شدن و دغدغه های جدید جاشونو گرفتن خیلی چیزا تو زندگیم تغییر کرده من حالا متاهلمو دارم مادر میشم شاید تعجب کنید اما این همه سال انتظار برای عشقی که نمیدونی بهش میرسی یا نه واقعا قشنگه... من به عشقم رسیدم امروز بعد از 5 سال نوشته های قبلیمو خوندم دیدم قبلا بیشتر عاشق بودم شاید چون کم سن تر بودم. من حالا تقریبا هشت ماهه با مرد مورد علاقم ا برای همسرم......ادامه مطلب
ما را در سایت برای همسرم... دنبال می کنید

برچسب : گذشت, نویسنده : sangdeli بازدید : 19 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 19:36

مرد مهربون من امروز با وجود حضورت تو تمام لحظه هام بازم دلم گرفته بود. نمیدونم چرا ولی همش احساس خستگی داشتم نه اینکه تنم خسته باشه نه حس میکردم حتی فکرمم خستست.موقع رفتن به خونه اشکام دراومد احساس میکردم دیگه تحمل این همه سختی از ظرفیت من خارجه. میگفتم چطوری این همه بدهی و قرض رو بدم من فقط تورو دارم از طرفی یه چیزی رو دلم سنگینی میکرد اینکه از طرف خانوادت طرد شدم باردارم انتظارم از خانواده شوهرم چیز دیگه ای بود اما انگار هیچ کدومشون نه منو نه بچه مو نمیخوان میدونم اگه به تو بگم میگی مگه تو محتاج اونایی که سراغتو بگیرن اما از تو چه پنهون دوس داشتم مادر و خواهر تو جز کسایی باشن که با دیدن شکمی برای همسرم......ادامه مطلب
ما را در سایت برای همسرم... دنبال می کنید

برچسب : برای,همسرم, نویسنده : sangdeli بازدید : 19 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 19:36